سال عجیبی بود امسال...
پارسال همین موقعها، تازه خونه خریده بودیم
شدیدا مشغول اسباب کشی، جمع کردن و کارتون زدن و ...
اواخر اسفند، اسباب کشی کردیم و ضرب العجل با کمک دو روزه زن داداش، همه چیز رو مرتب چیدیم.
اما انگار این خونه، خونه ی اقامت نبود!
چند روز بعدش به علت رسیدن ماه رمضون و شروع تعطیلات رفتیم شهر همسر. و این سفر دقیقا تا عید فطر طول کشید چون همسر برای منبر شبهای قدر دعوت شد و دیگه تا آخر همونجا موندیم. ( حالا دیگه جزییات خیلی دقیق یادم نیست) ؛ از سفر که اومدیم و یکم خستگی در کردیم، درست روز تولد یکسالگی دخترم، اولین مهمونی خونه خودمون رو برگزار کردیم پیاده روی اربعین...
برچسب : نویسنده : 7misaq213d بازدید : 5