پیاده روی اربعین

متن مرتبط با «نیست» در سایت پیاده روی اربعین نوشته شده است

بجز تفکر مدح تو نیست در اوهام/ بجز حکایت جود تو نیست در افواه

  • چند سال پیش، شاید به علت رفت و آمد زیاد به طبیعت شمال شاید بخاطر اینکه مشامم ، دائما پر و خالی می‌شد از عطر دل انگیز گیاهان و رطوبت هوا، خاطرم رو زنده نگه می‌داشت یا شاید بخاطر تازگی روح خودم در اون سنین؛  خیلی بیشتر ، حس شعر و شاعری داشتم. همه چیز رو شعر می‌دیدم...سوژه ناب ولی بعدها دیگه هم وقتم کم شد ، هم اولویت‌هام عوض شد و هم چیزهای دیگه امروز که صبح زود قبل بیداری نرگس پاشدم بعد خوندن یه وبلاگ عزیز دلم هوای سرودن کرد ولی حس کردم انگار مدت هاااست، که سوژه ای ندارم!  نه نوری، نه گیاهی، نه آسمانی، نه ... آخه شاعر باید یه چیزی رو با یه چیز زمینی ربط بده دیگه تا طبیعتی نباشه ، که طبع آدمی زنده نمیشه :(  حالا که نگاهم، منحصر شده به صفحه گوشی و چهار دیواری آپارتمان، حرف‌های دلم رو به کدوم جلوه ی آفرینش گره بزنم؟!  # چند وقت پیش رفته بودم خونه ی یه دوست خوب اولین بار بود که خونه‌اش رو می‌دیدم ولی مطمئن بودم که باسلیقه است.  انقدر توی فضای خونه گل کاری کرده بود، هر جایی یه گلدون، یه قلمه، یه شیشه رنگی ( از همین دلستر و سس و ...) که با یه قلمه سبز کوچیک و یه رشته کنف به در و دیوار خونه وصل بود.  واقعا خیلی قشنگ بود، حس تازگی و حس زندگی می‌داد.  از همون روز دیگه رفتم تو فکر اینکه تعداد گل و گیاه خونه رو بیشتر کنم، از همین گیاه های آپارتمانی که نه آب زیاد بخواد، نه نور :)  وقتی میگن نگاه کردن به سبزه عبادته، واقعا آدم می‌فهمه دیگه! ببین چقدر حال آدمو خوب می‌کنه, ...ادامه مطلب

  • من نیستم!

  • اومدم خبر بدم که نیستم!  کجام؟ مشغول اسباب کشی... با همکاری یه دختر فینگیلی داره تمرین ایستادن و راه رفتن می‌کنه و عشق کاغذ و کتابه.  دیگه خودتون تصور کنید چی میشه:)  وقتایی که خوابه ظرف‌ها رو جمع می‌کنم، وقت بیداریش آشپزی و کارهای روزمره خونه. ولی یه چیزی رو الان با یقین میتونم بگم، با همه بی برنامگی هایی که بچه با خودش میاره،  باز هم میشه برنامه ریزی کرد و به چیزایی که آدم میخواد برسه، رسید. کلا اگه زود غم برک نزنی و احساس شکست نکنی، میشه مسائل و چالش‌ها رو حل کرد. مثلا من قبلاها خیلی اذیت می‌شدم وقتایی که بنا بود فقط یه روز بریم خونه مامان بعد یهو هزار مدل کار پیش میومد و میشد چند روز! یعنی واقعا کلافه می‌شدم چون برنامه‌هام به هم می‌خورد ( به عنوان یه آدم برنامه محور) ولی بعد اون جلسه که استاد گفتن خیلی اینکه آی من درونگرام اون برونگراست، من برنامه ریزم فلانی هیجان محوره و ... رو خیلی جدی نگیرید و واقعا به وظیفه تون در لحظه فکر کنید و این چیزا ،  بعد اون دیگه داریم تمرین می‌کنیم در لحظه زندگی کنیم.  بنابراین از اون روز، وقتی تو این شرایط قرار می‌گیرم و مثلا وقتی شیطون وسوسه می‌کنه که: ببین! باز به برنامه تو بی احترامی کردها! این آدم فقط داره خودش رو می‌بینه! اصلاا تو براش مهم نیستی و ... ( سایر لغویات باطلی که خودم می‌دونم غلو محضه. ولی در لحظه گول می‌خورم اگه حواسم نباشه) ؛ سعی می‌کنم زیاد تن ندم به این حرفهاش و بگم باشه اصلا تو راست میگی، شوهر من بطور عمدی و قطعی به قصد آزار من داره این کار رو می‌کنه، حالا که چی؟! بشینم گریه کنم؟!  خودم یعنی هیچ اقدام مثبتی توی این مدت نمی‌تونم انجام بدم؟!  خلاصه اینکه بعد چندین مرحله تمرین، در شرا, ...ادامه مطلب

  • حوصله شرح قصه نیست

  • خیلی مقاومت کردم، تا از حال و هوای این روزها، چیزی ننویسم. توان و گنجایش بحث رو ندارم دیگه.  از این‌همه نفرت و دعوا، فراری‌ام از اینکه رابطه‌ام با آدم‌ها خراب میشه از اینکه خیلی بیشتر از قبل، تو خیابون، یه عده‌ای من رو ، مسبب هر ناکامی تو زندگیشون بدونن؛ حالم بده...  حتی با اینکه می‌دونم بعضی از رفیقام که فروش مجازی داشتن توی این روزها چقدر حرص می‌خورن؛ تو دل خودم خداروشکر می‌کنم که دیگه «مجبور» نیستم تو گروه‌های مجازی بخونم و بشنوم و بنویسم... دلم می‌سوزه... برای دخترایی که همیشه بازیچه‌ی سیاستن،  برای انقلابی که با اونهمه شور و شعور، با اون آرمان‌های قوی، شروع شد و جریان گرفت و هنوز ریشه ندوانده ؛ اکثر متفکرین و باعرضه‌هاش رو کشتن... برای شهید بهشتی عزیز، شهید مطهری، شهدای هفتم تیر... دلم می‌سوزه واسه دل غمگین جوون‌های هم‌وطن ، که داغ داغ و خشمگین، تا میان حرف بزنن، یه عده لاشخور می‌ریزن وسط برای سواستفاده کردن دلم می‌سووزه واسه اونهایی که با همه جون و وجودشون، برای آرمان‌هاشون جنگیدن، بیشتر از همه فحش خوردن، بیشتر از همه تحقیر و تحریم شدن؛ و یه عده جنگ ندیده‌ی آقازاده، کاری کردن اینها هم زیر سوال برن. دلم می‌سوزه واسه آدم خوب‌هایی که همیشه توی تیم مردم بودن، هزینه زیاد دادن، ولی بعضی هم کیش‌هاشون، انقدرررر نامرد بودن و انقدر افراطی و تفریطی، که آبروی کل قشر رو بردن و شدن علت خشم مردم‌شون.  دلم.... داره آتیش می‌گیره برای این مردم... برای همون هایی که حاج قاسم روشون غیرت داشت...   همون‌هایی که بهترین‌هامون، فدای آزادی و آرامششون شدن... همین مردم نجیب و محترم که دونه دونه‌شون،دهه شصتی و هفتادی و هشتادی و ...، دلشون می‌شکنه وقتی وضعیت رو می‌بینن؛&, ...ادامه مطلب

  • وقتی همه هستند، اما او که باید نیست

  • وقتی کسی گم ‌گشته ‌ای را در سفر دارددائم دلش با بی ‌قراری دردسر دارد   مشغول هر کاری که باشد باز ممکن نیستیک لحظه از چشم ‌انتظاری دست بردارد   ناخوش که باشی بدتر از هر درد , حیرانی ‌ستوقتی نمی‌ دانی چ, ...ادامه مطلب

  • مرا به خیر تو امید نیست...

  • قرار بود عزت به ایرانی برگردهقرار بود آنچنان رونق اقتصادی ایجاد کنند که ملت محتاج یارانه ها نباشندقرار بود برجام همه ی تحریم ها رو لغو کنهقرار بود تعامل با آمریکا حلال مشکلاتمون بشهچی شد آقای روحانی؟#ارباب_وعده_ها #دولت_دروغ#عزا_عزاست_امروز_روز_عزاس, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها