پیاده روی اربعین

متن مرتبط با «کرمانشاه» در سایت پیاده روی اربعین نوشته شده است

پاره ی تنم کرمانشاه...

  • از وقتی خبر زلزله رو شنیدم تا حالا که یکمی بهترم داشتم دق میکردم که نمیتونم کاری کنم...چاره داشتم و به کار میومدم میرفتم اونجا،تو هر پیامی که برای اعزام نیرو میومد میدیدم تخصص ندارم...امدادگری،آتش نشانی، پزشک و.... تا آشپزیآشپز هم که میدونید باید جهادی پز باشه بره منطقه،یعنی تند تند،خوش پخت در مقیاس زیاد و تا حد امکان کم مصرف و مقوی غذا بپزه...تازه بر فرض که میتونستم جور کنم برم و اجازه میدادن.پول هم که چقدر مگه داشتم؟ که نیازهاشون رفع بشه...چندتا گروه جهادی دیدم کار عملی انجام میدادن با کلاس ها تداخل داشت یا اینکه فقط آقا میخواستن...آخرین پیام که دیروز دیدم این بود میخواستن لباس و اقلامی که رسیده دسته بندی کنند و نیروی خانم و آقا نیاز داشتن برای این کار،باز هم شرایطش نبود،اما خداروشکر شد و رفتیم...ما شاء الله خیلی زیاد بود،یعنی گفتم تا شب طول میکشه الان... ولی از اونجایی که یدالله مع الجماعه خیلی زودتر از تصورم تموم شد...اینکه توی حوادث مردم به فکر هم باشد و همدلی کنند و کمک برسونن،خیلی خوبه،خیلی خوب...حداقل بخاطر عاقبت خودمون به همدیگه کمک کنیم.**اینم واجبه بگم: از همه مسئولینی که شوخی شوخی و با سلفی گرفتن دارن کار رو پیش میبرن و عرضه ندارن یه پتو دست مردم برسونن و اقلام رو یکسان توزیع کنن متنفرم...مردم دارن زجر میکشن اونوقت اینها ریلکس ریلکس....آخه وقتی مدیریت بلد نیستی برای چی ,کرمانشاه ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها