همین چند روز پیش

ساخت وبلاگ

یه بنده خدایی در نزدیکان ما بود که هیچ کسی از زبانش و بعضی رفتارهاش در امان نبود.

همه خودمون رو تسلی می‌دادیم که آره دیگه اخلاقشه دیگه... ذاتشه... غیر قابل تغییره... 

خودمون رو آروم می‌کردیم تا کمتر برنجیم و آزرده خاطر باشیم. 

هی به هم آرامش می‌دادیم که: ولش کن، اونکه عوض نمیشه، بسپار به خدا و بگذر... 

و حالا، 

چند روزیه که سپردیمش به دل زمین خدا و گذشتیم...

گذر کردیم از سنگ مزارش و رفتیم...

و من عمیقا برای این آدم گریه کردم، خیلی خیلی نگرانشم.

نگران دل‌هایی که شکست و نمی‌دونیم که چندتاشون دوباره ترمیم شدن... نگران آدم‌هایی که نبخشیدن، نگذشتن، نتونستن باهاش کنار بیان...

بترسیم! 

بترسیم از اخلاق‌های زشتی که داریم و بقیه به احترام ما یا ترس از ما یا شرافت و کرامت خودشون ، دارن تحمل می‌کنن و یه جایی اون ته دلشون، می‌سپارن به خدا! 

بترسیم از اینکه بگیم: من همین,م دیگه! عوض نمیشم! بقیه باید کنار بیان! 

بترسیم از رفتارهایی که داره نزدیکان‌مون رو آزار میده. 

بترسیم از تنهایی قبر ،

قبل از اینکه بمیریم...

پیاده روی اربعین...
ما را در سایت پیاده روی اربعین دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 7misaq213d بازدید : 120 تاريخ : جمعه 2 ارديبهشت 1401 ساعت: 3:45